
قصهی ما
کسی مُرده است که چیزی نداشت
جز بازوان گشاده به روی زندگی!
کسی مرده است که هنوز هم پیکار را ادامه می دهد،
در برابر «مرگ» و در برابر «فراموشی».
آنچه را که او میخواست، ما نیز خواهانیم.
ما نیز امروز میخواهیم
که خوشبختی نوری باشد در اعماق چشم ها، در ژرفنای قلبها
و عدالتی بر روی زمین…
به کودکانمان «کلمات» را خواهیم آموخت:
کلماتی که زندگیبخشند و معصوم
کلمهی گرما، کلمهی اعتماد
عشق، داد
و کلمهی آزادی
رنج، مهر و امید.
و نام برخی از سرزمینها و روستاها
و نام تنی چند از زنان و مردان و یاران را:
آنها تنی چند بودند که در «شب» زندگی میکردند،
و رویای آسمان نوازشگر را در سر داشتند!
مداوم بودند و زندگی جاودانه را میزیستند،
آنان تنی چند بیش نبودند
ناگاه به جمعی و جمعیّتی بدل شدند!
کسی مُرده است که هنوز هم پیکار را ادامه میدهد،
در برابر مرگ، در برابر فراموشی، در برابر خاموشی و در برابر رنج…
«دو شعر از پُل الوار، با تلخیص و اندکی تغییر»
با یاد و خاطرهی دکتر سارا شریفی، دوست گرانقدر و عزیزمان که چند سال پیش از میان ما رفت اما رویاهایش، دویدنهایش، نگرانیهایش و چشمان پر از لبخندش همیشه با ما و یاور ما در ادامهی راه است. او از اولین موسسان کانون دانشجویی دستان مهر علی (ع) است که دعوتگر و انگیزهی ورود بسیاری از دانشجویان به فعالیتهای نوعدوستانه و اجتماعی بود. او هنوز هم پیکار را ادامه میدهد!
با تو وداع نمیکنیم که این تداومِ «سلام» است…
موسسه دستان مهر فعالیت خود را از کانون دانشجویی دستان مهر علی (ع)، زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1385 آغاز کرد و از سال 1399 در قالب یک سمن بهداشتی- درمانی فعالیت خود را ادامه میدهد. این کانون در آن سالها زمینهساز بسیاری از تجربههای بکر و جدید برای دانشجویان مختلف علوم پزشکیای بود که با آرزوهای بسیار پا به دانشگاه نهاده بودند اما یا درگیر روزمرگیهای دانشجویی شده بودند و یا از مواجههی بیواسطه با انواع مشکلات درمانی و اجتماعی، دستان خود را بستهتر از این میدیدند که بتوانند «چراغی برافروزند». ما در این کانون یاد گرفتیم که در کنار دانش پزشکی و پیراپزشکی، نیازمند شناخت عمیقتر مسائل اجتماعی حوزه سلامت هستیم، همچنان که آموختیم که برای جستجوی فهم «درد و رنجی» که به واسطهی بیماری تجربه میشود باید پا را از عرصهی پزشکی فراتر گذاشت و به جستجوی پاسخ پرسشمان در ادبیات، دین، روانشناسی، فلسفه و… رفت. ما فهمیدیم که «عدالت در سلامت» در هیچ دانشکدهای به ما تدریس نمیشود و خود باید جویندهی دائمی آن و مطالبهگر آن باشیم…
مهمتر از همه، ما در کانونِ گرمِ دانشجویمان آموختیم که رسیدن به تجربهی همدلی، درک متقابل، یاریگری، برادری و خواهری جز از طریق «پا در میدان نهادن» ممکن نیست و پشت صندلیهای دانشگاه نمیتوان به عمق چنین تجربههایی دست یافت؛ چرا که «راه از رفتن برسد».
برخی از افرادی که در آن زمان دانشجو بودند و کانون را تاسیس کردند هنوز هم در موسسه مردمنهاد دستان مهر علی (ع) حضور دارند و ما دست دیگرانی که امروز در موسسه نیستند را به گرمی و قدرشناسی میفشاریم و خود را وامدار آنها میدانیم.
کانون دانشجویی دستان مهر و همچینین موسسه فعلی دستان مهر در این سالها، این فرصت را داشته که از همکاری و حمایت بسیاری از فعالان و متخصصان حوزههای مختلف علومپزشکی مخصوصا در شیراز و برخی شهرستانهای استان فارس بهرهمند باشد. امیدواریم که شایستهی این اعتماد باشیم…
این ذره ذره گرمیِ خاموشوارِ ما
یک روز، بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود!